سایه تنهایی برای اون که تا آخرین لحظه عمرم منتظر دوباره دیدنش می مونم....
| ||
|
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . . موضوعات مرتبط: برچسبها: دلم خوش است به گلهای باغ قالیها به باد حادثه بالم اگر شكست، چه باك! چه غربتی است، عزیزان من كجا رفتند؟ زلال بود و روان رود روبه دریایم خیال غرق شدن در نگاه ژرف تو بود موضوعات مرتبط: برچسبها: می خواهم عمرم را
موضوعات مرتبط: برچسبها: نه محتاج نگاهی هستم که بلغزد بر من
و نه آشفته حالی که در خویش گمشده باشد تنها عاشقم ! عاشقی بی پروا که تمام هستی اش را فدای عشق کرده و عشق را با همه دردهایش با جان و دل خریده است عاشقی که وقتی دروازه قلبش را به روی هستی گشود عشق بی محابا به او پناه اورد و تا ابد همان جا ماندتنها عاشقم ! عاشقی که اگر لحظه ای یاد عشق نکند می شکند لحظه ای از دل ننویسد می پوسد و اگر عشق را از قلب پاکش بگیرند می میردتنها عاشقم ! عاشقی که تمام لحظه هایش یاد توست و بودن و نفس کشیدنش به خاطر وجود توست حال که خود عشق به سراغ قلبم امده دیگر به دنبالش نمی گردم حال که امید و آرزوهایم را در بر گرفته دیگر نا امید نمی شوم شراب عشق را می نوشم مست می شوممرا ،دلم را ،هر چه بادا باد ... چون گناهی ندارم ، تنها عاشقم ...
موضوعات مرتبط: برچسبها:
عشق را برایم توصیف کن حال که دستانم به سقف دلت رسیده ، و غم برای همیشه از خانه دلم پرکشیده است ... حال که روزگار مرا برای توی خواسته ، و تنهایی از لحظه هایم بار سفر بسته است ... احساست را به قلبم ابراز کن قلبی که قفل قفس سینه ام را شکسته ، و به هوای آسمان دلت پرواز کرده است ... دلی که با تو بودن را در رویایش دیده ، و اینک به آرزویش رسیده است ... آغوشت را برایم باز کن حال که تنم اسیر تو بوده ، و گرمای آغوش تو را به خاطر سپرده است ... هیچ گاه با تو بیگانه نبوده ، و تو را نیمه گمشده خود دانسته است ... خودت را در لحظه هایم شریک کن منی که تنها به تو دلخوش بوده ، و این دلم به هوای بودنت نفس کشیده است ... تویی که اگر نباشی ، منم نبوده ، این تن حقیر هنوز به هوای داشتنت زنده مانده است ... عشق را برایم معنا کن ...
موضوعات مرتبط: برچسبها:
دنیا را گشتم تا به تو رسیدم من که عاشق نبودم ! عشق را در چشمان زیبای تو دیدم تنها قصه عاشقی را از زبان دیگران شنیده بودم ... با عشق بیگانه ، و در آغوش تنهایی همنشین بودم ... اما زمانی که دیدمت ، و قلبم به اشتیاق دیدنت در سینه ام تپید مجنون تر از خود در عشق ندیدم ... به این باور رسیدم که عاشقم تنها تویی آرزوی من ، و لحظه به لحظه از این دنیای پوشالی غافلم ... مانند پرنده ای در دل آسمان ، تن به پرواز دادم و شادمان در اوجم ... تو دنیای منی ، هرلحظه و هر کجا در یاد منی ... مرا دیگر حس تنهایی نیست ، من به این ایمان آورده ام که تو ، از جنس خود منی .....
موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |